ایران فرهنگ

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

http://upload7.ir/imgs/2014-02/22496110361082943224.gif

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۲۳
alireza nami


خواهرم شهدا خونش قرمزشونو برای چادر سیاه شما دادن

خواهرم شهدا برای حفظ نجابت شما به میدان رفتن

خواهرم شهدا رفتن تا شما احساس امنیت کنی

خواهرم شهدا برای حفظ حجاب شما به جنگ رفتن

خواهرم شهدا برای پوشش شما پا به میدان گذاشتن

.....

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۰۰
alireza nami

↓------------------طرح برتر چندین حلقه صالحین------------------↓

      

    خیلــــــــی ها را صــــــــدا میزنند   

امـّـــا

   تنها عده ای میشنوند ! 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید



  هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه .  

         حالا تصور کنید یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم....         

  فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟

 روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه  و از فردا حضور شهید رو کنار خودتون احساس میکنید....

 در طول روز از خدا میخوان که  ویژه هواتونو داشته باشه  (موقع درس, نماز, انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیت ها....) 

 براتون مدام دعا میکنن چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودند و هستند !و لذت عبادت را همانگونه که چشیدند, به دوست خود خواهند چشاند.

 در هر مرحله از زندگی که سردرگمی بین چند گزینه داشته باشید, به راحتی واسطه خدا میشن و گزینه اصلح رو نشونتون میدن.

 و در نهایت : 

  شما -----> دوست شهید شما ---->14معصوم ----> خـــــدا

      نسئل الله منازل الشهداء


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 گام (1) : انتخاب یک شهید......

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۱۵
alireza nami

احتمالا زمستان سال ۶۸ بود که در تالار اندیشه فیلمی را نمایش دادند که اجازه اکران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان، فیلمسازان، نویسندگان و … در جایی از فیلم آگاهانه یا ناآگاهانه، داشت به حضرت زهرا سلام الله علیها بی ادبی می شد. من این را فهمیدم. لابد دیگران هم همین طور، ولی همه لال شدیم و دم بر نیاوردیم. با جهان بینی روشنفکری خودمان قضیه را حل کردیم. طرف هنرمند بزرگی است و حتما منظوری دارد و انتقادی است بر فرهنگ مردم. اما یک نفر نتوانست ساکت بنشیند و داد زد: “خدا لعنتت کند! چرا داری توهین می کنی؟!” همه سرها به سویش برگشت. در ردیفهای وسط آقایی بود چهل و چند ساله با سیمایی بسیار جذاب و نورانی. کلاهی مشکی بر سرش بود . اورکتی سبز بر تنش. از بغل دستی ام (سعید رنجبر) پرسیدم : “آقا را می شناسی؟” گفت : “سید مرتضی آوینی است.”

افلاکیان زمین – صفحه12


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۹:۲۷
alireza nami

صراط(1)


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۷:۰۰
alireza nami